اولویت رفتن به سمت سیاست‌های کلی نظام است
اولویت رفتن به سمت سیاست‌های کلی نظام است
چالوس نیوز | مسعود پزشکیان درباره جایگاه برنامه هفتم در دولتش گفت: سیاست‌های کلی مقام معظم رهبری مشخص است و هر دولتی که بیاید باید قانون را در جهت آن سیاست‌های کلی اجرا کند.

چالوس نیوز | مسعود پزشکیان درباره جایگاه برنامه هفتم در دولتش گفت: سیاست‌های کلی مقام معظم رهبری مشخص است و هر دولتی که بیاید باید قانون را در جهت آن سیاست‌های کلی اجرا کند.

آقای دکتر مسعود پزشکیان ، نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ به سوالات مجری درباره دولت چهاردهم و برنامه پنج ساله هفتم پاسخ داد.

مقدمه مجری: ۱۸ روز تا برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده، رئیس جمهور آینده کشور فردی است که باید مجری قانون برنامه هفتم باشد، رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی نوروزی امسال شان در جمع مردم تاکید کردند که باید در پایان مهلت اجرایی این برنامه که با هدف شکوفایی اقتصادی همراه با عدالت تدوین شده، ضمن تک رقمی شدن تورم اصلاحات اساسی در ساختار بودجه هم انجام بشود.
اغلب مواد لایحه برنامه هفتم بعد از چند مرحله رفت و برگشت بین مجلس و شورای نگهبان به تایید شورای نگهبان رسیده، بر اساس اعلام سازمان برنامه و بودجه فقط ۵-۶ مورد باقی مانده که به نظر شورای نگهبان نیاز به اصلاح دارد، اما با اصرار مجلس برای تصویب این موارد در نهایت لایحه برنامه هفتم الان در انتظار تصویب نهایی در مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

 

جایگاه برنامه هفتم در دولت پزشکیان

سوال: به برنامه هفتم اشاره کردیم، رفت و برگشت‌های آن بین شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی و آنچه که تا اکنون طی کرده است، اولین سال مجلس دوازدهم هست، اولین سال دولت چهاردهم و البته اولین سال اجرای برنامه هفتم؛ اولین گام گفتگوی امشب را از این جا آغاز کنیم که برنامه هفتم در دولت شما در چه جایگاهی قرار دارد؟
پزشکیان: من در روز ثبت نام هم که برای ریاست جمهوری رفتیم ۵ دقیقه‌ای که فرصت داشتیم گفتم که ما قرار نیست برنامه جدید بنویسیم، ما قرار نیست سیاست جدید را در کشور اعلام بکنیم، سیاست‌های کلی مقام معظم رهبری مشخص است و نهایتا کاری که دولت محترم در گذشته بر اساس کارشناسی انجام داده، تبدیل به قانون شده، در این رفت و برگشت‌ها ادامه دارد و طبیعتا هر دولتی که بخواهد بیاید باید آن برنامه که نوشته شده را در جهت آن سیاست‌های کلی اجرا کند. اگر ما بتوانیم این کار را بکنیم اصولا نباید تا الان که در خدمت شما هستیم و با هم صحبت می‌کنیم، بیشتر برنامه‌های ما معطل مانده باشد و یا به آن چشم اندازی که مقام معظم رهبری مشخص کردند که قرار بوده ما اول بشویم، قرار بوده ما فقر را از بین ببریم، این‌ها همه نشان می‌دهد که ما در اجرا نتوانستیم آن هدف‌ها و آن سیاست‌ها را پیاده کنیم، در نتیجه اگر روزی ما سیستم اجرایی را در اختیار داشته باشیم، قطعا اولویت ما رفتن به طرف سیاست‌های کلی است و اجرای برنامه‌هایی است که ما را به آنجا بتواند برساند.

سوال: چه اقداماتی را برنامه ریزی کردید برای این که آنچه که اشاره می‌کنید یعنی برنامه هفتم بعنوان برنامه اصلی دولت قرار بگیرد؟
پزشکیان: معمولا دولت‌ها وقتی برنامه اعلام می‌کنند، برای رسیدن به آن برنامه‌ها قطعا کار‌های کارشناسی صورت گرفته است، یعنی دولت وقتی آمده یک برنامه‌ای را داده حتما در پشتوانه یک چنین برنامه‌ای هم از نظر منابع، هم از نظر نیروی انسانی، هم از نظر پیش بینی‌های لازم صورت باید می‌گرفته که آمده و برنامه داده، وظیفه ما این نیست که دوباره برنامه بدهیم که آن کار را بکنیم، وظیفه این است که این برنامه‌ای را که دولت با کار کارشناسی جهت اجرا به مجلس داده قطعا حتما تمهیدات لازم را، روش را و برنامه را طوری طراحی کرده که ما را بتواند به آن هدف برساند، قدم اول این است که ما آن جهتی را که دولت در پیش گرفته بوده ادامه بدهیم و آن برنامه‌ها را سعی کنیم درست و به موقع اجرا کنیم. اگر در ارزیابی‌هایی که در آینده ممکن است شکل بگیرد و آدم ببیند که این برنامه و یا نیرو‌هایی که آنجا وجود دارند از نظر اجرایی ممکن است نواقصی داشته باشند اصلاحاتی در مسیر باید شکل بگیرد، وگرنه اصولا هر لایحه‌ای را که دولت به مجلس ارائه می‌دهد، قبل از این که لایحه را ارائه بدهد اصولا کارشناسان ، بررسی می‌کنند، بر اساس منابعی که در اختیار دارند، بر اساس توانمندی‌هایی که از نظر نیروی انسانی در اختیار دارند و بر اساس آن پیش بینی‌هایی که باید بکنند، می‌آیند قانون را به مجلس می‌دهند و نهایتا ادامه راه را باید بروند.
مشکلی که ما معمولا در دولت‌ها داریم و در تغییر مدیریت‌ها داریم که یکی از اساسی‌ترین مشکل‌ها است، این است که هر کسی می‌آید یک برنامه را مسیر را عوض می‌کند و یک راه دیگری را انتخاب می‌کند، از نظر علمی اصولا راه مشخص است، برنامه معلوم است، این‌ها بر اساس آن برنامه مسیر را مشخص کردند که آنجا برویم، وظیفه آن کسی که عوض می‌شود و جای او آدم می‌آید ادامه آن راهی است که تعیین شده و قرار بوده به انجا برسد، اگر آن راه نامناسب بوده آن وقت باید نشست و کارشناسی مجدد روی آن انجام بگیرد و اگر راه مناسب است لزومی برای این که ما یک برنامه دیگری بنویسیم و بخواهیم تمام آن کارشناسی را کنار بگذاریم و یک برنامه جدید را بنویسیم از نظر منطقی و علمی بی ربط است، در قرآن یک آیه‌ای است می‌فرماید که ” و لا تکونوا کالتی نقضت … (مانند این پیرزن نباشید دستور می‌داده به این کنیزک‌ها بدوزند، ببافند، بعد از یک مدتی می‌گوید نه خوشم نمی‌آید، این را رشته کنید از نو ببافید) نقشه کشیده شده و سیاست معلوم است، مجریان وظیفه شان اجرای آن مسیر‌هایی است که باید ما را به آن هدف‌ها برساند در نتیجه نیاز به این که ما مجددا بنشینیم برای این برنامه، برنامه بنویسیم آن وقت ممکن است اصلا کلا کل برنامه عوض بشود.

سوال: به یک نکته بین صحبت هایتان اشاره کردید که اگر در مسیر اگر اصلاحاتی دارد این اصلاحات شناسایی و کار کارشناسی و البته اصلاحات نهایی هم صورت بگیرد، بپردازیم به این که ممکن است تناقضات احتمالی برنامه هفتم با برنامه‌های دولت شما یا آنچه که اشاره می‌کنید اصلاحاتی که ممکن است در مسیر اجرا پیش بیاید و این اصلاحات صورت بگیرد کدام‌ها هست؟
پزشکیان: تناقض اگر در خلاف جهت سیاست باشد، آن وقت باید این را اصلاح کرد ولی اگر این برنامه در جهت آن سیاست است طبیعتا باید این برنامه را ادامه داد و اگر این برنامه نیاز به یک بازنگری جهت تسریع در اجرا است، باید نشست آن استراتژی که ما را باید به آنجا برساند آن استراتژی را پیاده کرد، معمولا در سیستم‌هایی که در دنیا وجود دارد و مطالعاتی که انجام گرفته، ۴۰ تا کشور را بانک جهانی آمده مطالعه کرده که چطور دولت‌ها می‌توانند این ساختار روند به طرف هدف را اصلاح بکنند و بتوانند درست برسند، ما کاری که باید در دولت انجام بدهیم این است که این دولت را و یا آن مجریان را چابک‌تر بکنیم تا ما را به آن هدف برساند، اصلاحات و تجربه‌های بین المللی چیزی را که در اختیار کارشناسان گذاشته و جمع بندی‌هایی که دادند، ۳ تا اصل و ۵ تا استراتژی را تعیین کرده یعنی ما در جهت رسیدن به این اهداف در مسیر برای این که بتوانیم این کار را بکنیم باید سه تا اصل را مراعات کنیم این سه تا اصل یکی مسئولیت پذیری است، یکی همان روش راهی که باید این مسئول ادامه بدهد، معنی حرف این نیست که من را وقتی مسئول کردند هر چه دلم خواست می‌توانم بکنم، من باید آن مسیری را که ما را به آن هدف می‌رساند با من قرارداد ببندند و من موظف هستم آن مسیر را طی کنم و سومی پاسخگویی است، هیچ حاکمیتی و هیچ دولتی که در این ۴۰ تا کشور مطالعه شده بدون اصول نتوانستند به هدف هایشان برسند یعنی ما اگر بخواهیم مملکت مان به نتیجه برسد باید مشخص بشود چه کسی مسئول است، چه باید بکند و اگر نکرد باید بیاید جواب بدهد، چون ما الان خیلی بنگاه‌ها داریم، دست یک عده آدم‌ها هست کار را بعهده گرفتند، مدیریت دارند انجام می‌دهند، ضرر می‌دهند فوق العاده مدیریت می‌دهیم، در هیچ کجای دنیا به یک مدیری که دارد سیستم را تخریب می‌کند و از هدف دور می‌کند نمی‌آیند فوق العاده مدیریت بدهند، ۵ تا استراتژی هم وجود دارد که آن ۵ تا استراتژی یکی مدیریت عملکرد نیروی انسانی است، یکی در رابطه با آن پرداخت بر اساس آن کار است یعنی اگر قیمت این لیوان ۱۰ تومان است وقتی ما ۱۰ تا از این لیوان‌ها را می‌خواهیم ۱۰۰ تومان وقتی دادیم باید ۱۰۰ تا از این لیوان‌ها را بیاورند و تحویل بدهند، ما خیلی وقت‌ها ۱۰۰ تومان می‌دهیم ۲ تا لیوان پس می‌دهند وقتی می‌گوییم چرا این طور شد می‌گویند ما جلسه گذاشتیم و کار کردیم نشد، اگر بیاییم در سیستم اداری و یا در تغییراتی که ما را می‌خواهد به آن هدف برساند پرداخت را بر اساس عملکرد به آن نیرو‌های انسانی بدهیم نه بر اساس روز کاری که هست، ما را راحت‌تر می‌تواند به آن هدف برساند یعنی پرداختی انجام بدهیم که ما را به آن هدف برساند، یکی دادن اختیار است، یعنی ما باید اختیار بدهیم تا آنها بتوانند این کار‌ها را بکنند که حالا آن اختیار در حد خصوصی سازی یا بحث‌هایی که هست تا در آن سیاست‌های کلی مقام معظم رهبری هم هست، کوچک کردن، واگذار کردن و .. و بحث چهارم این استراتژی‌ها یک نوع قرارداد بستن است کنترات می‌بندند که ما این خدمت و این هدف را می‌دهیم به آن کارگروه آن کار را وقتی کرد ما آن پول را به او می‌دهیم یا مدیریت عملکردی است که این روند را اگر ما بخواهیم اصلاح کنیم باید در روش اجرای کار بین نیرو‌های انسانی یک تغییرات اساسی بوجود بیاید. الان هیچ کس مسئولیتی را قبول نمی‌کند، مدیر عوض می‌کنیم، مدیر‌هایی می‌آیند که از برنامه خبر ندارند و برنامه را اجرا نمی‌کنند، راه دیگر می‌روند، کاری که باید حاکمیت انجام بدهد، هر مدیری که می‌خواهد مسئولیت را بپذیرد اصولا باید بپذیرد ما را به آن هدف خواهد رساند. اگر نتوانست برساند باید بیاید و جوابگو باشد. خیلی از مدیران را داریم که ما را نه تنها به آن هدف نمی‌رسانند بدتر می‌کنند، فوق العاده مدیریت می‌گیرند و بعد می‌گویند که ما رئیس هستیم، اصلاحات اساسی، تغییرات اساسی در نوع برخورد با مدیران باید شکل بگیرد، علت این که خیلی از برنامه را ما نتوانستیم به هدف برسانیم، برنامه ششم را که بازرسی کل کشور ارزیابی کرد، تازه آنها می‌گفتند ۳۰ درصد، خیلی جا‌ها به ۲۵ درصد هم نمی‌رسد، می‌دانید چرا؟ برای این که آدم‌هایی که آنجا بودند اصلا از برنامه خبر نداشتند، هدف و سیاست را پیگیری نمی‌کردند، مهارت یا علم اجرای این کار را نداشتند، یعنی یک مجموعه عوامل باعث می‌شود که ما را از آن هدف دور کند، در نتیجه هر دولتی و هر کسی می‌خواهد بیاید مهم نیست راه را نباید عوض کرد، هدف را نباید گم کرد، اما هر کسی این مسئولیت را می‌پذیرد باید پاسخگو باشد که می‌تواند در آن جایگاهی که قرار گرفته سیستم را به آن هدف برساند.

 

عدالت از مهم‌ترین مسائلی که در کشور ما گم شده است

سوال: الان اشاره کردید به برنامه ششم توسعه و آن ۳۰ درصدی که اجرایی شده بر اساس اعلام دیوان محاسبات کشور، ما برویم سراغ برنامه هفتم هدف‌های اصلی و برنامه ریزی‌هایی که شما مدنظر قرار دادید در دولت خودتان برای تحقق آنها، هدف کلی و اولویت اصلی برنامه هفتم موضوع پیشرفت اقتصادی توام با موضوع عدالت با نرخ رشد اقتصادی متوسط ۸ درصد است که موضوع افزایش بهره وری هم در این موضوع و در این حوزه و در این برنامه روی آن تاکید شده، برنامه حضرتعالی در دولت تان برای تحقق این بند از اهداف مهم برنامه هفتم چیست؟
پزشکیان: همان چیزی که الان گفتم بهره وری شما می‌فرمایید، بر می‌گردد به این که مسئولیت پذیری در قبال کار وجود دارد یا ندارد؟ ما الان در سیستم بودجه ریزی خودمان هزینه کرد را به اسم عملکرد اعلام می‌کنیم، هزینه کرد یعنی من دو تا لیوان را که ۱۰ تومان باید بدهم ۱۰۰ تومان دادم، این را دولت اعلام می‌کند ما برای دو تا لیوان ۱۰۰ تومان هزینه کردیم عملکرد ما این است، این هزینه کرد را آن چیزی که از نظر علمی الان در دنیا روی آن بحث می‌کنند عملکرد، ما فرض کنید در پزشکی که بالاخره ما در اقتصاد بهداشت، در روند کارکرد فرق نمی‌کند در بقیه بنگاه‌ها هم به این شکل است، من بعنوان یک پزشک با من قرارداد می‌بندند، فرض کنید در عرض یک سال ۴۰۰ تا ۵۰۰ تا عمل باید بکنم، ۱۰ تا کلاس مثلا روزی ۲ تا کلاس بروم، کار مدیریتی بکنم، دو تا مقاله بدهم، اگر این کار را کردم بعد در آن ۵۰۰ تا عمل می‌گویم مثلا ۱۰۰-۱۵۰ تا باید عمل‌های سخت و سنگین باشد، نزدیک ۲۰۰-۲۵۰ تا هم عمل‌های متوسط، وقتی با من قرارداد بستند که باید این کار را انجام بدهم، بگویم اگر شما این کار را کردید ما به شما مثلا فرض کنید صد میلیون تومان پول می‌دهیم، یک میلیارد پول می‌دهیم ولی اگر من نکردم نباید به من پول بدهند، قیمت کالا و قیمت خدمت را مشخص می‌کنند، با من قرارداد می‌بندند در قبال آن قیمتی که مشخص کردند به من پول می‌دهند من الان کار کنم، کار نکنم حقوق می‌گیرم، آن یکی صدبرابر کار کند، این هیچ کار نکند با هم یک حقوق می‌گیریم. تا ما مکانیسم پرداخت مان را اصلاح نکنیم، بین کسی که کار می‌کند با کسی که کار نمی‌کند فرق نگذاریم امکان این که بتوانیم بهره وری را اصلاح کنیم نداریم، حتی در مجلس برادران آمده بودند در رابطه با مکانیسم حقوقی بحث می‌کردند که کف و سقفی بگذارند من هم به آن عزیزان سازمان امور اداری و استخدامی کشور گفتم از نظر اعتقادی خدا می‌گوید: فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل… یعنی یک کم کار خوب بکنی پاداش می‌گیری، بدی بکنی پاداش می‌گیری، ما در سیستم دولتی کار کنیم کار نکنیم حقوق را می‌گیریم، این مکانیسم از نظر اعتقادی غلط است، از نظر علمی الان در دنیا اصلا این طور نیست که ما کار نکنیم حقوق بگیریم، فردای آن روز می‌گویند خوش آمدی برای این که یک بنگاهی، یک سازمانی یک اداره‌ای، یک مسئولیتی یک رسالتی دارد باید ما را به آن رسالت برساند، اگر قرار باشد من کار نکنم ما هیچ وقت به آن رسالت نخواهیم رسید، در نتیجه بهره وری با هدفمند کردن فعالیت‌ها، مسئولیت پذیری نیرو‌های انسانی در جهت آن کار و پاسخگویی امکانپذیر است وگرنه هیچ امکانی ندارد، این هم زمان بر است باید با نیرو‌ها نشست آموزش داد و رفتارشان را اصلاح کرد.
بحث بعدی بحث عدالت است. چون یکی از مهم‌ترین مسائلی که در کشور ما گم شده است و نیست، بحث عدالت است. ما از عدالت حرف می‌زنیم ولی سهم مناطق محروم را هیچ وقت درست نمی‌دهیم، هم از نظر نیروی انسانی درست پرداخت نمی‌کنیم هم از نظر منابع درست پرداخت نمی‌کنیم و هم از نظر فضا و تجهیزات و امکانات، شما مرز‌های ما را نگاه کنید، خوزستان را نگاه کنید، نفت و گاز و آب همه آنجاست، در روستا بروید آب خیلی جا‌ها مشکل دارد، کار مشکل دارد، یعنی این غیر قابل قبول است ما بیاییم منابع را به این شکل نامتناسب بخواهیم هزینه بکنیم، سیستان و بلوچستان این طور است، کردستان این طور است یعنی نگاه کنیم آن عدالتی که ما از آن حرف می‌زنیم در میدان عمل چیزی از آن وجود ندارد، همه دارند دور تهران بزرگ می‌شوند در صورتی که در سیاست‌های کلی مقام معظم رهبری پیشگیری از توسعه نامتناسب است و انتقال نیرو‌ها به مناطقی که تعادل بین منابع و مصارف وجود داشته باشد و یک آینده جلوتر را بتوانند ببینند. به نظر من تهران ما و شهر‌های بزرگ ما یک روزی در بی آبی مشکل شدیدی پیدا خواهند کرد، چطور که الان اصفهان پیدا کرده، محیط زیست را کلا نابود کردیم آنجا، وضعیت زندگی را آنجا تخریب کردیم و روز به روز هم داریم بدتر می‌کنیم، در نتیجه آن کاری که باید بر اساس آن سیاست‌های کلی انجام بگیرد، آن مدیریت عملکرد نیروی انسانی است، پرداخت بر اساس عملکرد است، دادن اختیار است و پاسخگویی و مسئولیت خواستن است و قرارداد با نیرو‌ها است، بر اساس قرارداد کار کردن است، یک مسئله مهم دیگر وجود دارد به نظر من اگر ما این را درست نکنیم اصلا امکان درست کردن وجود ندارد، آن هم این است که ما اگر مشتریان داخلی ما ناراضی باشند، بهترین برنامه‌ها را هم اگر بدهیم، ما نمی‌توانیم به هدف برسیم، مشتریان داخلی ما همان کارمندان و پرسنلی است که برای ما می‌خواهند کار کنند که ما را به آن هدف برسانند، فرق نمی‌کند چه کسی هستند، مشتری ما هستند، این مشتری باید راضی باشد که به مشتری بیرونی بتواند خدمت بدهد و سرویس دهد و او را راضی کند، وقتی مشتری من راضی نیست وقتی پولی که من به این مشتری می‌دهم نمی‌تواند خانه کرایه کند، نمی‌تواند زندگی اش را بگذراند و بعد فشار مالی زیاد دارد، انتظار این که بتواند بیاید بقیه کار‌ها را برای شما درست انجام بدهد، غیرممکن است، یعنی نگاهی باید در رابطه با اول به نیرو‌هایی که ما در سیستم داریم، معلمان، پزشکان، کارمندان، پرستاران، شرکتی، همه این‌ها … اول باید این‌ها را کاری بکنیم که زندگی شان بچرخد، الان گرفتارند و نمی‌تواند این زندگی با این روند، خیلی مشکل دارند، شما آن وقت از این بخواه که برای شما کار کند و به آن هدف برساند، تا این راضی نشود نمی‌تواند ما را به آن هدف برساند در نتیجه ما باید کاری کنیم که مشتری‌های داخلی خودمان راضی بشوند تا این مشتری ما به مشتری بیرونی که مراجعه می‌کند خدمات بدهد یا ما را به آن هدف برساند، یکی از مشکلاتی که الان ما را در رساندن به آن هدف‌ها با مشکل مواجه می‌کند نارضایتی زیادی است که در پرسنل‌های اداری، شرکتی، بیمارستانی و قسمت‌های مختلف وجود دارد. به نظر من مهم‌ترین کار این است که اول به آنها برسیم تا آنها به مردم برسند یا برای ما کار کنند که ما را به هدف برسانند.

 

قدم اول مشارکت مردم در اقتصاد؛ شکستن یخ اختلاف بین دولت و مردم است

سوال: عدالت را مطرح کردید و برنامه ریزی‌هایی که در این حوزه دارید، به موضوع مهم افزایش بهره وری، ساماندهی نیروی کار و آنچه که در این حوزه مطرح است هم اشاره‌ای داشتید، اما رشد اقتصادی در حوزه‌هایی که مدنظر هست، حوزه‌های مهم کشور مثل حوزه صنعت، مثل کشاورزی و تحقق عدد و رقمی که در برنامه هفتم به آن اشاره شده، برنامه ریزی‌های دولت حضرتعالی در این حوزه برای این که تاثیرگذار باشد بر حوزه‌های دیگر، چه به صورت مستقیم، چه به صورت غیر مستقیم؟
پزشکیان: اقتصاد یک علم وسیعی است. بر اساس نظر کارشناسان و کسانی که وجود دارند. اگر ما بخواهیم به آن رشد برسیم باید سرمایه گذاری بکنیم بدون سرمایه گذاری نه اشتغال ایجاد می‌شود، نه تولید افزایش پیدا می‌کند. برای این سرمایه گذاری بستگی به این دارد که ما چه محدوده‌ای از بازار را می‌بینیم، فقط کشور را می‌بینیم یا منطقه را می‌بینیم، هر چقدر دید ما بازتر باشد طبیعی است سرمایه گذاری و بازار بیشتری را می‌بینیم و تولید ما افزایش پیدا می‌کند و آن رشد امکانپذیر است، ما اگر بخواهیم به آن رشد برسیم دو تا کار اساسی به نظر من باید انجام بدهیم که در سیاست‌های کلی هم این دیده شده است. قدم اول این است که مشارکت مردم و به صحنه کشیدن همه مردم در اقتصاد و شکستن یخ این اختلاف بین دولت و مردم است. الان بین مردم و دولت شکاف ایجاد شده، ما باید مردم را در صحنه نگه داریم، ما باید مغز‌ها و استعداد‌ها و نیرو‌های نخبه‌ای که الان به علت رفتار‌های ما دارند خارج می‌شوند و سرمایه‌هایی که دارند از کشور بیرون می‌روند، قدم اول این است کاری کنیم که این‌ها باید برای ما کار کنند، این‌ها می‌توانند ما را به آن رشد برسانند، وقتی من نیروی انسانی ام را از دست بدهم، سرمایه‌ای که می‌تواند در کشور سرمایه گذاری کند از این جا برود و یا منابع و پول خودش را در خانه نگه دارد و وارد بازار نکند.