رسانه ملی  از منظر ارزیابی عملی مخاطبین
رسانه ملی  از منظر ارزیابی عملی مخاطبین
جریانی که امروز رسانه ملی را متهم به بی مخاطبی می کند در تکاپوی خارج کردن تک تک قطعات پازلی بنام جمهوری اسلامی است.

جریانی که امروز رسانه ملی را متهم به بی مخاطبی می کند در تکاپوی خارج کردن تک تک قطعات پازلی بنام جمهوری اسلامی است.

 

 

دکتر هادی ابراهیمی دانشيار علوم سياسی دانشگاه

 

یکی از طولانی ترین و پردامنه ترین مباحثی که در سالهای اخیر پیرامون رسانه ملی انجام شده و می شود، بحث کمیت و کیفیت مخاطبان بطور کلی، یا در خصوص برنامه های خاص با ژانرهای خاص است، البته کسی تردید ندارد که رسانه ها از جمله رسانه ملی، مخاطب محور هستند و فقدان مخاطب، مثل فقدان فرودگاه برای هواپیماها است که قطعا منجر به سقوط به بسترهای غیراستاندارد یا هر جای ناهموار و خطرآفرین خواهد شد.

 

اما بحث ما در این خصوص، جدای از مسائل حرفه ای که طرح مستمر آن بسیار مفید و ضروری بوده و در صورت جدی گرفتن و تعقیب هدفمند، منجر به هشیاری مدیریتی و کارشناسی خواهد شد، بیشتر متوجه فشارهای غیرمتعارف از جنس فشارهای سیاسی و یا فشارهای منفعت محور مخالفان و معاندان و بیگانگانی است که نه برای کمک به رسانه ملی، که بنای تخریب و ایجاد استیصال دارند و هدف شان استحاله و یا حذف رسانه ملی از گردونه نقش آفرینی های تأثیرگذار و روشنگرانه است که الحمدالله تا به امروز نه تنها به چنین اهداف شومی دست نیافته اند، بلکه رسانه ملی به واسطه اجرای سند تحول و سلسله تولیدات فاخر و سیاست گذاریهای جدید خبری در انجام روایت اول از پدیده ها و رویدادها، از شوک تهاجمی فضای مجازی خارج شده و در حال خنثی سازی القائات پروپاگاندایی و بازپس گیری تدریجی آن عده از مخاطبان کوچ کرده به سایر رسانه ها است.

 

همه ناظران و کارشناسان بین المللی نسبت به این واقعیت محض و مشهود، وقوف کامل دارند که مقطع کنونی، مقطع تولد نسل های جدید رسانه هایی مانند شبکه های ماهواره ای، شبکه های اجتماعی و مجازی و پلتفرم ها است که در اصل مقطع گذار تلقی می شود و با توجه به جابجایی گسترده فراشبکه ای و فرانسلی مخاطبان در سطح جهانی، نه فقط رسانه ملی، بلکه تمامی رسانه های جهانی با این پدیده نوظهور مواجه هستند که بطور نمونه می توان به مجموعه مصافهای ماههای اخیر دنیای غرب با پیام رسانهای بزرگ مجازی مثل تیک تاک اشاره کرد که منجر به پیدایش بحران مخاطب و حتی از دست دادن مرجعیت رسانه ای برای رسانه های ملی کشورهای غربی شده است.

 

باید بپذیریم که کوچ ، جابجایی و بحران در مخاطب رسانه های نسل قدیم، جهانی است و قبل از آنکه دلایل سیاسی و یا حتی محتوایی داشته باشد، بیشتر ریشه در تنوع گرایی نسل امروز و وسعت حیرت انگیز دامنه انتخاب رسانه ای دارد و متأثر از سرعت، کیفیت ، شفافیت خبرها، شیوه پردازش و پایان یافتن عصر انحصار و دوسویه شدن رابطه با رسانه ها است.

 

کسی تردید ندارد که رسانه ملی، رسانه بی عیب و ایرادی نیست اما بی تردید می توانت گفت این رسانه گسترده همواره مترصد دریافت نقدها، طرحها، پیشنهادات و نظرات مخاطبان و منتقدان منصف و سازنده است و حساب آنها را با حساب مخربان و معاندان جدا می داند.

 

نکته مهم اینکه مخاطبان هرگز بطور پیوسته در مرحله اوج مراجعه به هیچ رسانه ای قرار ندارند و بطور مثال اینکه مخاطبان نوروزی، ماه رمضانی، جشن ها و اعیاد رسانه ملی قابل مقایسه با ایام بی مناسبت نیستند و از طرفی، تولیدات فاخر همواره مخاطب طلبی کرده و حسابش از سایر تولیدات جداست و استقبال مخاطبان از سریالهای آتش و باد و گیلدخت و نیز برنامه قرآنی محفل، کاملا متمایز بوده و نشان می دهد مخاطب، رسانه ملی را ترک نکرده، بلکه به مرحله تنوع انتخاب رسیده و با توجه به تعدد گزینه ها، محاطب امروز، گروگان انتخاب تک گزینه ای نیست.

 

نکته دوم، غیر آماری حرف زدن مخالفان است ، آنهایی که حتی دقیق ترین نظرسنجی های رسانه ملی را که با علمی ترین متدها و استانداردهای به روز جهانی انجام می پذیرد را قبول ندارند و به وهم و گمانهای باطل خود تکیه می کنند.

 

نکته سوم اینکه مخالفانی که رسانه ملی را به فقدان و یا افت شدید مخاطب متهم می کنند، همین تهاجم های مشابه ای را به همه ارکان نظام انجام می دهند و در اصل در تکاپوی خارج کردن تک تک قطعات پازلی بنام جمهوری اسلامی هستند تا به زعم خود با عملیات محتوا زدایی از نظام، فروپاشی از درون را محقق کنند.

 

آنها انتخابات را حضور حداقلی و اغتشاشات را شورش حداکثری می دانند، نظام را منزوی معرفی کرده و نهادها را تافته ای جدا بافته از مردم می دانند و نیروهای ارزشی را لجوج و محجبه ها را غیرمدنی دانسته و همین اتهامی که امروز متوجه رسانه ملی است، همزمان متوجه رئیس جمهور ولایی و دولت و مجلس انقلابی و قوه قضائیه و همه ارگانهای نظام نیز می شود، پس تهاجم آنها به‌کلیت نظام است و می خواهند با طرح همه پرسی و رفراندوم دنبال پایان دادن به عمر پربرکت جمهوری اسلامی و برگرداندن عصر طاغوت با مدلهای امروزی هستند.

 

اما آنچه که بیش از همه لازمه پردازش است اهداف و نیات شوم مخربان و معاندان از طرح  این موضوع است که عمدتا شامل موارد ذیل می شود:

۱-ایجاد استیصال در مدیران، برنامه سازان، کارشناسان، نویسندگان، مجریان و حتی گزارشگران رسانه ملی

۲-اعتمادزدایی از جامعه و مخاطبان از رسانه ملی و فاصله افزایی بین آنها و رسانه

۳-کوچاندن مخاطبان به شبکه های ماهواره ای، اجتماعی و مجازی و تغییر ذائقه و باورهای آنها از اسلام به کفر و از انقلاب به سازش و تسلیم و نهایتا استحاله کامل فکری جامعه

۴-تغییر گروههای مرجع جامعه و جایگزین کردن سلبریتی های فاسد با شهدا و افتخارآفرینان امروز بعنوان الگوهای اجتماعی

۵-جبران ناکامی های استراتژی براندازی در تحقق استراتژی فروپاشی نظام با حذف نقش تأثیرگذار رسانه ملی در توسعه بصیرت سیاسی مردم

 

این نکته نیز جالب است که تمام این تهاجمات و بهتان بحران مخاطب به رسانه ملی در شرایطی انجام می شود که صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران یک تنه به مصاف ۲۹۵ شبکه ماهواره ای فارسی زبان و صدها شبکه اجتماعی و میلیونها شبکه مجازی رفته و بخاطر حسن نفوذ در افکار عمومی و ذهنیت مذهبی و ارزشی مخاطبان،مانع از شکل گیری شکاف اجتماعی و سبب استقبال گسترده و معنادار مردم از فراخوانهای نظام در ایام الله ۲۲ بهمن، قدس، شب های قدر و عید سعید غدیر شد و همین پدیده نشان داد که اولا رسانه ملی همچنان پرمخاطب است و فراز و فرود عددی اش آنچنان محسوس نیست که جوسالاران بیگانه گرا در بوق و کرنا کرده و می کنند ثانیا سلب اعتمادی نشده و مردم همچنان صدا و سیما را بعنوان بخشی از نظام قبول و دوست دارند و همچنان منتظر ارزیابی نهایی شایعات و شبهات و اخبار و مسائل مورد اشاره دشمنان، از سوی رسانه ملی  هستند و این مؤید همان جایگاه مرجعیت رسانه ای رسانه ملی است که معاندان آن را انکار می کردند.

 

البته بنده این مطلب را قبول دارم که رسانه ملی هرگز نمی تواند و نباید خود را مطبوع ذائقه های غیردینی و غیراخلاقی قرار داده و اصل بر رعایت اصول و قواعد دینی و اخلاقی است و از این رو صدا و سیما قطعا از جاذبه های موجود در رسانه های غربی یعنی سکس و خشونت و پروپاگاندا و دروغ پرهیز خواهد کرد و آنچه که صدا و سیما باید پیگیری کند، درگیر کردن هر چه بیشتر نخبگان و فرهیختگان صالح در تولیدات فاخر و افزایش نقش مردم در تبیین مسائل جامعه از زبان خودشان و بهبود استراتژی جهاد تبیین و روایت اول حوادث و مسائل مبتلابه است.

 

صدا و سیما در راستای برآوردن انتظارات مردم و رهبر معظم انقلاب، باید از عادت به اتخاذ مواضع دفاعی و پاسخگویی به ابهامات و غیره، ارتقاء یافته و به مبانی اندیشه های باطل دشمنان تهاجم کرده و برای آنها مسئله سازی کند و نگذارد که آنها فارغ البال ابتکار عمل را به دست گرفته و ما را مشغول مسائلی کنند که خودشان می خواهند و از طرفی توان ما را برای پیگیری های اساسی جامعه بستانند.

 

در فراز پایانی باید متذکر شوم که رسانه ملی علیرغم همه فشارهای درونی و بیرونی اعم از تحریم ها، تهدیدها، تخریب ها، کاهش بودجه و سایر هجمه ها، هم در به روز کردن تکنولوژی رسانه در سطح استانداردهای رایج جهانی و هم در صنعت و تکنیک برنامه سازی در اندازه برندهای جهانی و هم در ایجاد و توسعه شبکه های تخصصی و استانی بسیار موفق عمل کرده و در هر شبکه موفق به جلب رضایت بسیاری از مخاطبان خاص شده است و شاید یکی از دلایل توزیع مخاطب و کاهش ترافیک خاص، همین تعدد شبکه ها و تنوع مطالبات باشد.

  • نویسنده : دکتر هادی ابراهیمی دانشيار علوم سياسی دانشگاه